تقویت دانش خودسازماندهی کارگری وظیفه احزاب و تشکل های خارج از کشور است.
روز جهانی کارگر را در حالی گرامی می داریم که کارگران ایران در سال 1396 یکی از سخت ترین دوران حیات خود را تجربه خواهند کرد. اقتصاد ایران در یک رکود-تورمی از یکسو و در غارتگری و فساد یک سیستم مافیایی از سوی دیگر گرفتار شده است. تمام بار سنگین این موقعیت سخت اقتصادی بر روی دوش مزدبگیران جامعه ی ایرانی است. در حالی که حتی نهادهای دولتی در پایان سال گذشته حداقل حیاتی جهت قرار نگرفتن زیر خط فقر را برای یک خانوار چهار نفره در مناطق شهری در حدود 3.5 میلیون تومان برآورد کرده بودند، دولت ضد کارگری جمهوری اسلامی در کمال بی شرمی میزان حداقل دستمزد را تنها ۹۲۹ هزار و ۹۳۱ تومان تعیین کرد. یعنی 2.5 برابر کمتر از آن حداقلی که باید باشد.
این فاجعه در زمانی روی می دهد که بر اساس گزارش های موثق از ایران بسیاری از مزدبگیران، به دلیل نداشتن هیچ گونه حمایت قانونی از یکسو و گسترش بی سابقه ی بیکاری و حضور ارتش میلیونی بیکاران از سوی دیگر، حاضر به پذیرش دستمزدی حتی پایین تر از این حداقل حقوق هم هستند و به مدت یک ماه برای 500 یا 600 هزار تومان کار می کنند.
در این تردیدی نیست که این وضعیت فاجعه بار حاصل زیاده خواهی های کارفرمایان وابسته به مافیاهای درون نظام و حمایت دولت ضد مردمی از آنهاست. اما ما به مثابه سه دهه ی گذشته انتظار بیشتری هم از این نظام غارتگر نداشتیم. نکته ی مهم در این میان این است که چرا ضعف کارگران و مزدبگیران در دفاع از حق و حقوق خود باید در حدی باشد که نتوانند کمترین اقدام جدیی در این باره به عمل آورند؟ چرا بیش از بیست میلیون مزدبگیر ایرانی نباید بتوانند خواست و مطالبه ی حتی حداقلی خود را به دولت و کارفرمایان تحمیل کنند؟ این است آن نکته ای که باید مد نظر همه ی کارگران و فعالان کارگری در داخل و خارج از کشور قرار گیرد.
ما می بینیم علیرغم یک سال فرصت برای خودسازماندهی و با قدرت وارد عمل شدن، باز هم وقت و فرصت هدر می رود و در هر پایان سال کارگران، بازنده و کارفرمایان و دولت ستمگر، برنده هستند. صدهها حرکت اعتراضی کوچک و بزرگ در این فاصله توسط مزدبگیران این جا و آن جا انجام می شود، اما نتیجه ی آنها در حدی نیست که بتواند حتی این کمترین خواسته ی کارگران را که یک حداقل حقوق متناسب با میزان تورم افسار گسیخته است، برای آنها تامین کند. چاره ی کار در چیست؟
ما چاره ی کار را در خودسازماندهی کارگری در داخل و یاری به این خودسازماندهی کارگری در خارج از کشور می دانیم. این نیاز به آموزش دارد، یک کار زیربنایی ماندگار که براساس آن می توان هزاران هزار کارگر را مجهز به دانش لازم در مورد شبکه سازی مبارزاتی در صنف خود و تشکیل واحدهایی مانند هسته ها و سندیکاهای کارگری نمود. چنین کارگران آموزش دیده ای هستند که قادر خواهند بود پدیده ی خودسازماندهی را در میان کارگران گسترش داده و نهادینه کنند.
پس، بدون رفتن به ریشه ی ضعف های اصلی مبارزات کارگری، این مبارزات به واسطه ی همین ضعف ها درجا می زنند و وخامت هر چه بیشتر اوضاع معیشتی نمی تواند به تنهایی گره ی ایستایی و ناکارآمدی مبارزات کارگری را باز کند.
به همین خاطر ما در حزب ایران آباد تمامی تلاش خود را بر روی این متمرکز کرده ایم که دانش و ظرفیت های مدیریت و سازماندهی را میان کارگران بالا برده و مطالب نظری و تجربه های عملی ایرانی و غیر ایرانی را در حوزه ی خود سازماندهی مزدبگیران به کارگران ایران منتقل می کنیم. ما بر این باور هستیم که اگر احزاب سیاسی و تشکل های خارج از کشور این بخش از وظیفه ی خود را به طور جدی و منظم پی گیری کنند، کارگران در ایران راهکارهای عملی لازم را برای پیشبرد مبارزه ی خود یافته و نبرد طبقاتی را به پیش خواهند برد.
دفتر سیاسی حزب ایران آباد
یکم ماه مه 2017
یازدهم اردیبهشت 1396
سلام
با عرض سلام و درود خدمت شما
به عنوان شهروند ایرانی نظرم رو در این مورد(حزب ایران اباد و دیگر احزاب)بیان میکنم.
با توجه به سابقه و پیشینه تاریخی کشور عزیزمان ایران که همیشه استبداد گری بوده و اینبار جرقه ای بنام حزب زده شده و تحول نوین و عظیمی برای تاریخ ایران در راه است و به مدد ایزد سریع رشد خواهد کرد.
در وهله اول میخوام بگم که با توجه به سیستم اموزشی در ایران،هرگاه صحبت از حزب میشه اذهان ملت ما منفی جلوه میکنه و یا اصلا نمیدونن حزب چیه! پس طبیعی هست که ذهن احاد جامعه با واژه حزب و کاربرد و نقش اون بی اطلاع باشند.
بی پرده بگم:ما میترسیم،بله درسته،ما میترسیم
از اینکه خون مون هدر بره از اینکه جان مون رو فدا کنیم و در اخر فلاکت و بدبختی به جا بزاریم
از اینکه بیاییم انقلاب کنیم و کشور هایی مثل امریکا،اسراییل که خواب های بدی برایمان کشیدن بیان و مثل سال ۵۷ زمام حکومت رو در دست بگیرن باز غارت و چپاول و تجاوز ادامه داشته باشه میترسیم از اینکه این فداکاری ها بی نتیجه باشه میترسیم. ما از گلوله و خون نمیترسیم ما نمیخوایم گلی باشیم که بهار نشه میخوایم گلی باشیم که با اومدنش بهار اغاز بشه
ممنون